تئوری شهر هوشمند
شهر هوشمند به معنای گشایش مفاهیمی نو در برنامهریزی شهری است. آنچه یک شهر را به سمت هوشمندی پیش میبرد، صرفاً استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست بلکه نحوه برنامهریزی و استفاده از این ابزار جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است.
شهر هوشمند دارای شش زمینه یا ویژگی تحت عناوین؛ جامعه هوشمند، اقتصاد هوشمند، نظارت هوشمند، جابجایی هوشمند، محیط زیست هوشمند و زندگی هوشمند است که جهت بروز خود نیاز به ایجاد زیرساختهای فناوری، انسانی و نهادی دارند.
جهت خروج از تسلسل عقبماندگی و شکاف دیجیتالی ضرورت دارد در زمینه تقویت سه زیرساخت ایجاد شهر هوشمند (عوامل فناوری، عوامل انسانی و عوامل نهادی) تمرکز صورت پذیرد.
در این راستا بکارگیری سه استراتژی مناسب به ترتیب رویکرد ادغام و یکپارچگی، یادگیری و حکمروایی شایسته جهت تقویت زیرساختهای مذکور پیشنهاد شده است.
اجرای شهر هوشمند یا هوشمندسازی مستلزم تغییر در ساختار حکومتی (نهادی) و مدیریتی است. دولت برای اجرای حکمهایش باید با بخش خصوصی و جامعه مدنی در تعامل باشد و باید طوری شرایط را فراهم کند که هر کدام از آنها به درستی نقش خود را ایفا کنند و قواعد بازی به گونهای باشد که این تعاملات برقرار شود. لذا ایجاد حکمروایی شایسته به عنوان مهمترین استراتژی ایجاد شهرهای هوشمند در برنامه ریزی شهری مطرح است. استخراج گزارههای مفهومی شهر هوشمند از مطالعه منابع مختلفه میتواند در تفکر ساختاری شهر هوشمند و در ادبیات نوپای آن موثر باشد.