شهر هوشمند در ادامه نظریه رشد هوشمند
ساختمان و برنامهریزی جامعه هوشمند به دنبال رشد هوشمند است. رشد هوشمند بیشتر از اصطلاح هوشمند در بافت شهری پیش از ظهور مفهوم شهر هوشمند بهکار شده بود. جنبش رشد هوشمند در طول دهه 1990 به عنوان دولت قوی و واکنشی جامعه محور در مقابل بدتر شدن روند تراکم ترافیک، ازدحام بیش از حد، آلودگی هوا و تراکم مدارس، از دست دادن فضای باز، محو ارزش مکانهای تاریخی و بالا رفتن سرسامآور هزینههای عمومی امکانات حکمفرما بود. شهر هوشمند مشابه بعضی از توابع طرح های رشد هوشمند شهری به عنوان حل کننده مشکل در داخل و یا فراتر از صلاحیت حوزههای فیزیکی جامعه است. با این حال، مفهوم رشد هوشمند در درجه اول رشد شهری به عنوان جایگزین یا پادزهر پراکندگی فضایی را پوشش میدهد.
مفهوم کلی رشد هوشمند در برابر برنامهریزی بیمار، توسعه ناهماهنگ باعث جنبش رشد هوشمند شده است . برنامه ریزی شهری بر اساس حکمروایی با ذینفعان متعدد برای رشد هوشمند ضروری است، ابتکارات شهر هوشمند حکومت را برای رسیدن به موفقیت خود ایجاب مینماید.