فناوریها و امکاناتی که یک شهر هوشمند باید داشته باشد
پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ
دادههای باز (Open-data): تلاشهایی در حوزه دادههای باز و هکاتونهایی نظیر آنچه در رقابت BigApps نیویورک شاهد آن بودیم، به تولید اپهایی کاربردی منجر خواهد شد که شهرها را بهتر کرده، باعث صرفهجویی در منابع شده و شهروندان را مطلع و هوشیار نگاه میدارند. چیزهایی نظیر کیفیت هوا، امتیازهای رستورانها، امتیاز وضعیت ساختمانی منازل، قوانین جدید و نمونههای مشابه از جمله مواردی هستند که باید در دسترس تمام شهروندان قرار بگیرند.
• اپهای پارکینگ: اپهایی که به رانندهها نشان دهند که نزدیکترین پارکینگ در دسترس کجاست و چگونه میشود به آنجا رسید، مورد بعدی هستند. این اپها باعث صرفهجویی در زمان، سوخت و پول شده و جریان ترافیک را روانتر میکنند.
• اپهای امکانات شهری: اپهایی که به شهروندان امکان دهند نگهداری از امکانات شهری نظیر سطلهای زباله، باجههای تلفن، درختان، شیرهای آتشنشانی و غیره را بر عهده بگیرند. در چنین صورتی لازم نیست برای استخدام پرسنل هزینهای صرف شود. بوستون و هونولولو پیش از این (از طریق برنامه Code For America) نیز چنین سیستمهایی را پیاده کردهاند. چنین پروژههایی باعث میشوند که به نظر برسد سرمایهگذاری بیشتری در مناطق شهری انجام شده است.
• سیستمهای مدیریت پسماند: سیستم پرداخت در برابر تولید زباله (PAYT یا Pay As You Throw) باعث میشود که افراد بیشتر به بازیافت روی آورده و کمتر منابع را هدر دهند. در همین حال استفاده از برچسبهای RFID باعث تسهیل طبقهبندی و مرتبکردن مواد بازیافتی میشود. به این ترتیب بطریهای پلاستیکی قابلبازیافت سر از طبیعت در نخواهند آورد.
• سیستمهای دیجیتال پرداخت هزینه پارکینگ: سیستمهای تمام دیجیتال و ساده پرداخت پارکینگ میتوانند به آرامش خیال ما کمک کنند. با چنین سیستمهایی دیگر لازم نخواهد بود قبض پارکینگ را جلوی داشبورد بگذاریم، به واسطه ترس از تمام شدن زمان پارکومتر کارمان را با عجله انجام دهیم یا برای در اختیار داشتن زمان اضافی سکههای بیشتری در پارکومتر بیاندازیم. این سیستمها حداقل میتوانند امکان اضافه کردن شارژ را از طریق یک اپ برای ما فراهم کنند. با پول دادن برای پارکینگ مشکلی نداریم، اما انتظار داریم حداقل این کار سادهتر انجام شود.
• اپ راهنمای شهر: چنین اپی میتواند اطلاعاتی درباره موزهها، پارکها، نشانههای شهری و تاریخی، هنرهای مردمی، رستورانها و وضعیت لحظهای ترافیک را در اختیار شهروندان قرار دهد. چنین اپهایی مانند آنهایی که در بالتیمور، اوتاوا، شارلوت و نیواورلئان پیادهسازی شدهاند، به شهروندان و توریستها کمک میکنند تجربهشان از گردش در شهر را بهتر کنند.
• صفحات لمسی: این فناوری باید در تمام سطح شهر؛ از کیوسکها گرفته تا باجههای فروش بلیط مترو و تاکسیها به کار برده شود. البته این فناوری باید ضد باکتری هم باشد!
• وایفای: دسترسی به وایفای آزاد باید در ایستگاههای مترو و در تونلهای آن فراهم باشد و تمام ایستگاهها باید وضعیت هوا را اعلام کنند.
• بناهای پایدار: این بناها که به لحاظ انرژی نیز کارآمد هستند باید جایگزین ساختمانهای معمول شوند.
• کیوسکهای داینامیک: کیوسکهایی که به صورت پویا اطلاعات لحظهای در مورد ترافیک، آب و هوا و اخبار محلی را به نمایش در میآورند. کیوسکهای Urbanflow در هلسینکی بارزترین نمونههای آنها هستند.
• سیستمهای واکنش به بحران: اپها یا سیستمهای هشداردهی اورژانس و واکنش به بحران مبتنی بر رسانههای اجتماعی، فناوری دیگری است که باید در شهرها فعال شود. تمام شهروندان باید به اطلاعات حیاتی دسترسی داشته باشند. چه هشداری درباره یک جنایت تازه بهوقوع پیوسته باشد و چه توصیهای درباره توفانی که به شهر نزدیک میشود.
• پلیس هوشمند: نیروهای پلیس باید اطلاعات بیدرنگ مجهز باشند تا بتوانند جرایم را کنترل کرده و از آنها پیشگیری کنند.
• حملونقل عمومیتر: قطارهای پرسرعت و سیستمهای BRT (سرنام Bus Rapid Transit) باید در اختیار شهروندان قرار گیرد تا بتوانند با سرعت و سادگی «شهرنوردی» کنند.
• نورهای OLED: نورهای OLED و سیستمهای نظارت تصویری در مکانهای پر جرم و جنایت میتوانند بسیار مفید باشند. نمونه فعلی آنها یک سیستم ۲۴/۷ است که در کلکته به راه خواهد افتاد.
• ایستگاههای شارژ: ایستگاههای شارژی مانند «درخت توتفرنگی» در صربستان که با پانلهای خورشیدی کار میکند، میتوانند هم به ایستگاه اتوبوس و هم به هاتاسپاتهای وایفای تبدیل شوند.
• سقفهای خورشیدی: سقفها یا باغهایی که با پانلهای خورشیدی پوشیده شدهاند، میتوانند بخشی از انرژی مورد نیاز ما را تامین کنند. این کار مانند SolaRoad آمستردام حتی در مسیرهای دوچرخهسواری نیز امکانپذیر خواهد بود.
• اشتراک دوچرخه: برنامههای اشتراک دوچرخه مانند آنهایی که در پاریس و واشینگتن اجرا شدهاند و یا آنهایی که در لسآنجلس و نیویورک پیاده خواهند شد، در بهبود حملونقل موثر هستند. همینطور سیستمهای پارک دوچرخه هم مفید خواهد بود. این سیستمها شاید به صورت زیرزمینی و با سیستمهای موتوری (مانند EcoCycle ژاپن) نیز پیادهسازی شوند.
• اقتصاد اشتراکی: این اقتصاد میتواند جایگزین مبتنی بر خرید شود. اگر ما چیزهای موردنیازمان را از دیگران قرض بگیریم یا اجاره کنیم، به خرید و انبار کردن کالاهای کمتری نیاز خواهیم داشت. نتفلیکس یا Airbnb را به یاد خاطر بیاورید. برای عملی شدن این ایده باید اپهایی وجود داشته باشند که به شهروندان کمک کنند بنگاههای خیریهای که واقعا به وسایل اضافی آنها نیاز دارند را بیابند. Zealous Good در شیکاگو نمونهای از این سیستم است.
• کنترل هوشمند آبوهوا: سیستمهای هوشمند تنظیم شرایط محیطی نظیر «ترموستات Nest» در منازل و محیطهای کار به یکی از ابزارهای الزامی تبدیل خواهند شد.
• استفاده گسترده از اپهای مسیریابی ترافیکی: اپهایی نظیر Greenway و Waze به ابزارهایی پرکاربرد تبدیل خواهند شد. بنا بر آمار Greenway افراد به صورت معمول هر سال ۶۰ ساعت در ترافیک میمانند. این اپها بهترین مسیر را برای هر راننده مشخص کرده و به این ترتیب ترافیک را روانتر و میزان تولید CO2 را کمتر میکنند. همچنین این اطمینان را فراهم میکنند که دامنه ترافیک در یک بلوار خاص به سایر نقاط کشیده نمیشود.
• بازیافت آب: سیستمهای بازیافت آب نیز باید توسعه بیشتری بیابند. این موضوع که ۷۰ درصد زمین را آب فرا گرفته است، دلیل نمیشود که در مصرف آن زیادهروی کنیم.
• برنامهریزی شهری انبوهسپاری شده (Crowdsourced urban planning): برنامههایی نظیر Brickstarter نیز رواج و طرفداران فراوانی خواهند داشت.
• اینترنت باندپهن: دسترسی به اینترنت با سرعت بالا (شاید فیبرهای گوگل!) به یکی از حقوق شهروندی تبدیل خواهد شد. این امر شکاف دیجیتال را کم کرده و به رشد اقتصاد کمک میکند.
• پرداخت از طریق موبایل: این سیستم پرداخت همهجا و در همه شرایط از خرید غذا تا حملونقل عمومی باید امکانپذیر باشد.
• برنامههای اشتراک خودرو: این سیستمها هم باید همهگیر شوند. چرا که اگر دو خودرو مسیر مشابهی را طی کنند و ظرفیت هر دوی آنها تکمیل نشده باشد باعث اصراف در مصرف سوخت و هدر رفتن پول خواهند شد.
• اپهای پارکینگ: اپهایی که به رانندهها نشان دهند که نزدیکترین پارکینگ در دسترس کجاست و چگونه میشود به آنجا رسید، مورد بعدی هستند. این اپها باعث صرفهجویی در زمان، سوخت و پول شده و جریان ترافیک را روانتر میکنند.
• اپهای امکانات شهری: اپهایی که به شهروندان امکان دهند نگهداری از امکانات شهری نظیر سطلهای زباله، باجههای تلفن، درختان، شیرهای آتشنشانی و غیره را بر عهده بگیرند. در چنین صورتی لازم نیست برای استخدام پرسنل هزینهای صرف شود. بوستون و هونولولو پیش از این (از طریق برنامه Code For America) نیز چنین سیستمهایی را پیاده کردهاند. چنین پروژههایی باعث میشوند که به نظر برسد سرمایهگذاری بیشتری در مناطق شهری انجام شده است.
• سیستمهای مدیریت پسماند: سیستم پرداخت در برابر تولید زباله (PAYT یا Pay As You Throw) باعث میشود که افراد بیشتر به بازیافت روی آورده و کمتر منابع را هدر دهند. در همین حال استفاده از برچسبهای RFID باعث تسهیل طبقهبندی و مرتبکردن مواد بازیافتی میشود. به این ترتیب بطریهای پلاستیکی قابلبازیافت سر از طبیعت در نخواهند آورد.
• سیستمهای دیجیتال پرداخت هزینه پارکینگ: سیستمهای تمام دیجیتال و ساده پرداخت پارکینگ میتوانند به آرامش خیال ما کمک کنند. با چنین سیستمهایی دیگر لازم نخواهد بود قبض پارکینگ را جلوی داشبورد بگذاریم، به واسطه ترس از تمام شدن زمان پارکومتر کارمان را با عجله انجام دهیم یا برای در اختیار داشتن زمان اضافی سکههای بیشتری در پارکومتر بیاندازیم. این سیستمها حداقل میتوانند امکان اضافه کردن شارژ را از طریق یک اپ برای ما فراهم کنند. با پول دادن برای پارکینگ مشکلی نداریم، اما انتظار داریم حداقل این کار سادهتر انجام شود.
• اپ راهنمای شهر: چنین اپی میتواند اطلاعاتی درباره موزهها، پارکها، نشانههای شهری و تاریخی، هنرهای مردمی، رستورانها و وضعیت لحظهای ترافیک را در اختیار شهروندان قرار دهد. چنین اپهایی مانند آنهایی که در بالتیمور، اوتاوا، شارلوت و نیواورلئان پیادهسازی شدهاند، به شهروندان و توریستها کمک میکنند تجربهشان از گردش در شهر را بهتر کنند.
• صفحات لمسی: این فناوری باید در تمام سطح شهر؛ از کیوسکها گرفته تا باجههای فروش بلیط مترو و تاکسیها به کار برده شود. البته این فناوری باید ضد باکتری هم باشد!
• وایفای: دسترسی به وایفای آزاد باید در ایستگاههای مترو و در تونلهای آن فراهم باشد و تمام ایستگاهها باید وضعیت هوا را اعلام کنند.
• بناهای پایدار: این بناها که به لحاظ انرژی نیز کارآمد هستند باید جایگزین ساختمانهای معمول شوند.
• کیوسکهای داینامیک: کیوسکهایی که به صورت پویا اطلاعات لحظهای در مورد ترافیک، آب و هوا و اخبار محلی را به نمایش در میآورند. کیوسکهای Urbanflow در هلسینکی بارزترین نمونههای آنها هستند.
• سیستمهای واکنش به بحران: اپها یا سیستمهای هشداردهی اورژانس و واکنش به بحران مبتنی بر رسانههای اجتماعی، فناوری دیگری است که باید در شهرها فعال شود. تمام شهروندان باید به اطلاعات حیاتی دسترسی داشته باشند. چه هشداری درباره یک جنایت تازه بهوقوع پیوسته باشد و چه توصیهای درباره توفانی که به شهر نزدیک میشود.
• پلیس هوشمند: نیروهای پلیس باید اطلاعات بیدرنگ مجهز باشند تا بتوانند جرایم را کنترل کرده و از آنها پیشگیری کنند.
• حملونقل عمومیتر: قطارهای پرسرعت و سیستمهای BRT (سرنام Bus Rapid Transit) باید در اختیار شهروندان قرار گیرد تا بتوانند با سرعت و سادگی «شهرنوردی» کنند.
• نورهای OLED: نورهای OLED و سیستمهای نظارت تصویری در مکانهای پر جرم و جنایت میتوانند بسیار مفید باشند. نمونه فعلی آنها یک سیستم ۲۴/۷ است که در کلکته به راه خواهد افتاد.
• ایستگاههای شارژ: ایستگاههای شارژی مانند «درخت توتفرنگی» در صربستان که با پانلهای خورشیدی کار میکند، میتوانند هم به ایستگاه اتوبوس و هم به هاتاسپاتهای وایفای تبدیل شوند.
• سقفهای خورشیدی: سقفها یا باغهایی که با پانلهای خورشیدی پوشیده شدهاند، میتوانند بخشی از انرژی مورد نیاز ما را تامین کنند. این کار مانند SolaRoad آمستردام حتی در مسیرهای دوچرخهسواری نیز امکانپذیر خواهد بود.
• اشتراک دوچرخه: برنامههای اشتراک دوچرخه مانند آنهایی که در پاریس و واشینگتن اجرا شدهاند و یا آنهایی که در لسآنجلس و نیویورک پیاده خواهند شد، در بهبود حملونقل موثر هستند. همینطور سیستمهای پارک دوچرخه هم مفید خواهد بود. این سیستمها شاید به صورت زیرزمینی و با سیستمهای موتوری (مانند EcoCycle ژاپن) نیز پیادهسازی شوند.
• اقتصاد اشتراکی: این اقتصاد میتواند جایگزین مبتنی بر خرید شود. اگر ما چیزهای موردنیازمان را از دیگران قرض بگیریم یا اجاره کنیم، به خرید و انبار کردن کالاهای کمتری نیاز خواهیم داشت. نتفلیکس یا Airbnb را به یاد خاطر بیاورید. برای عملی شدن این ایده باید اپهایی وجود داشته باشند که به شهروندان کمک کنند بنگاههای خیریهای که واقعا به وسایل اضافی آنها نیاز دارند را بیابند. Zealous Good در شیکاگو نمونهای از این سیستم است.
• کنترل هوشمند آبوهوا: سیستمهای هوشمند تنظیم شرایط محیطی نظیر «ترموستات Nest» در منازل و محیطهای کار به یکی از ابزارهای الزامی تبدیل خواهند شد.
• استفاده گسترده از اپهای مسیریابی ترافیکی: اپهایی نظیر Greenway و Waze به ابزارهایی پرکاربرد تبدیل خواهند شد. بنا بر آمار Greenway افراد به صورت معمول هر سال ۶۰ ساعت در ترافیک میمانند. این اپها بهترین مسیر را برای هر راننده مشخص کرده و به این ترتیب ترافیک را روانتر و میزان تولید CO2 را کمتر میکنند. همچنین این اطمینان را فراهم میکنند که دامنه ترافیک در یک بلوار خاص به سایر نقاط کشیده نمیشود.
• بازیافت آب: سیستمهای بازیافت آب نیز باید توسعه بیشتری بیابند. این موضوع که ۷۰ درصد زمین را آب فرا گرفته است، دلیل نمیشود که در مصرف آن زیادهروی کنیم.
• برنامهریزی شهری انبوهسپاری شده (Crowdsourced urban planning): برنامههایی نظیر Brickstarter نیز رواج و طرفداران فراوانی خواهند داشت.
• اینترنت باندپهن: دسترسی به اینترنت با سرعت بالا (شاید فیبرهای گوگل!) به یکی از حقوق شهروندی تبدیل خواهد شد. این امر شکاف دیجیتال را کم کرده و به رشد اقتصاد کمک میکند.
• پرداخت از طریق موبایل: این سیستم پرداخت همهجا و در همه شرایط از خرید غذا تا حملونقل عمومی باید امکانپذیر باشد.
• برنامههای اشتراک خودرو: این سیستمها هم باید همهگیر شوند. چرا که اگر دو خودرو مسیر مشابهی را طی کنند و ظرفیت هر دوی آنها تکمیل نشده باشد باعث اصراف در مصرف سوخت و هدر رفتن پول خواهند شد.